پاورپوینت بررسی ميهمانسراي جهانگردي نائين بهمراه پلان و مقطع اتوکد
تاریخ ایجاد12/12/2017 12:00:00 ق.ظتعدادبرگ: 30 اسلاید بهمراه نقشه ها و تصاویرقیمت: 6500 تومان
تعدادمشاهده4
پاورپوینت بررسی ميهمانسراي جهانگردي نائين بهمراه پلان و مقطع اتوکد
بخشی از مطلب ميهمانسراي جهانگردي نائين ساختماني است يك طبقه كه فضاهاي بستة آن در بخش شماليِ بستر طرح گسترده شدهاند و حياطي نيز در بخش جنوبي دارد. دو حياط كوچك نيز در درون فضاهاي بستة فوقالذكر وجود دارد. بخشهاي مختلف اين ميهمانسرا عبارتند از ورودي و پذيرش، رستوران، اتاقهاي اقامتِ ميهمانان، و بخشهاي خدماتي. ساختمان از طريق يك ورودي در شرق با بيرون ارتباط دارد. اين ساختمانْ تماماً با سيستم سنتيِ ديوار باربرِ آجري وسقفهاي استوانهاي، گنبدي و طاق و تويزه ساخته شده است. سيستم خنك كنندة فضاها كولر آبي است و براي گرمايش آن از بخاري استفاده ميشود.
ب ـ سيماي بيروني
– ميهمانسراي جهانگردي نائين ساختماني است يك طبقه. جدارههاي بيرونيِ بنا اغلب بسته است و پوشش نماي آن كاهگلي است. تراشهاي مختصر روي ديوارهاي بخش جنوبي (اطراف حياط)، مشبكهاي آجري با طرحهاي ساده و قديميْ سايه روشنهاي مختصري بر سطح يكنواخت و يكرنگ ديوارها پديد آورده است. – سر درِ ورودي اصلي واقع در شرق ساختمان به شكل حجم بيرون زدهاي است كه با اختلاف ارتفاع مختصري از ديوارهاي يكدست جوانبِ خود متمايز شده است. به اين ترتيب اين سردر با قوسِ ميانياش و درگاهِ كوچك ميانِ آن سطح تراش خوردهاي است كه همانند سردرِ خانههاي سنتي شهرهاي كويري در ميانِ جدارههاي يكنواخت و بستة بنا جلوه ميكند. – رديفِ قوسهاي تيزهدارِ ايوانچههاي نماي جنوبيِ ساختمان كه از خارجِ بنا نيز تا حدودي ديده ميشوند هيئت سنتي براي ساختمان بوجود آوردهاند. پوششِ كاهگلِ نما، كنجهاي گچيِ جرزها و لبههاي قوسها، مشبكهاي آجري روي ديوار، درهاي چوبي، شبكههاي چوبي نورگيرها، ناودانهاي چوبي پشتبامها، هرة آجريِ دست انداز بام، و شكل و تناسبات قوسها از نماهاي بناهاي سنتي به وام گرفته شدهاند تا ساختمان به شكل بنايي قديمي ديده شود. سقفهاي گنبدي، خرپُشتههاي بام، دودكشها با جدارههاي ناصاف و سطوحِ منحني، عناصر آشناي بامهاي ساختمانها و خانههاي قديمي در مناطق كويرياند كه در اين بنا نيز به چشم ميخورند. (تصوير شماره ۱) – به اين ترتيب با وجود عناصر و اجزايي كه ذكر شد مخاطب با بنايي مواجه ميشود كه به نظر قديمي ميآيد. ارتفاعِ يك طبقة بنا و رنگ و جنسيتِ آن، به علاوة اَشكال و احجامِ ساده و ساخت و اجراي تقريباً خشنِ روستاييِ بنا كمك كرده است تا ميهمانسراي جهانگردي با بافتِ تاريخي شهر نائين پيوند بخورد و معماريِ آن با معماريِ خانگي اين شهر حاشية كويري قرابتي بيابد. – از طرفي با دقت بيشتر در وضعِ نماها طرح آنها را قدري “خام” احساس ميكنيم. در واقع در اين نماها آن “آراستگيِ” نماهاي سنتي ديده نميشود. عناصر و اجزاي نما كه همگي از معماري سنتي شكل گرفتهاند، در تكراري يكنواخت در كنار هم چيده شدهاند و قصهگويي و اوج و حضيضِ نماهاي اصيل و رسمي معماري اسلامي را ندارند. اين نوع سادگي و خلاصهگويي در نماها شباهتي ميان اين بنا با مصاديق روستايي و غيررسمي معماري سنتي ايران پديد آورده است. – شباهت اين بناي معاصر با بناهاي سنتي به حدي است كه حتي مخاطبِ آشنا با معماري سنتي نيز در برخورد سريع اوليه به سختي باور ميكند كه با ساختماني با قدمت كمتر از ۴۰ سال رو به رو شده است. اگر چه كه شكل نماها، طرز قرارگيري ديوارهاي جوانب حياط و استقرار سردرِ ورودي در كنارِ خياباني نسبتاً عريض ساختمانِ ميهمانسرا را به بناي قديمي شبيه كرده است كه مرور زمان و يا خيابانكشيهاي جديدِ شهرْ بخشهايي از آن را تخريب كرده و ما تنها شاهدِ بخشِ باقيمانده و البته تعمير و نگهداري شدة آنها هستيم.
ج ـ درونِ بنا
– با گذر از ورودي به دالاني در امتداد شمال و جنوب ميرسيم كه از يك سو به بخشهاي خدماتي و اداريِ ميهمانسرا در شمالِ بنا ميرسد، و از سوي ديگر شخص را از گوشة حياطِ جنوبي به سمت رديفِ اتاقهاي اقامتِ ميهمانان ـ كه به شكل حجرههايي در پسِ ايوانچههاي نماي جنوبي قرار گرفتهاند ـ هدايت ميكند. – در درونِ ساختمان نيز همان كيفيت و حس و حالِ بيرونِ بنا تكرار ميشود. جنسيت ديوار و كف و سقف، قرنيزها، در و پنجرهها و نورگيرها همگي مشابهِ آنچيزي است كه در بناهاي قديمي نيز بارها ديدهايم. تركيب كاهگل و گچ در ديوارها با آجر فرش كف و قرنيزهاي تيره رنگ كاشي، و در و پنجرههاي چوبي كيفيتي قديمي در فضاهاي داخلي به وجود آوردهاند. – در اينجا نيز طراح، با وام گرفتن عناصر و يا حتي تركيباتي از معماري قديم موفق شده است حس و حال بناهاي قديمي را به طرح بيافزايد. طرح به تعبيري مجموعهاي است از قطعاتي آشنا از معماري سنتي كه در كنار هم چيده شدهاند. – دالان ورودي با فضاي نيمه تاريك و كمي نمور كه كورانِ هوا فضاي آن را خنك نگاه ميدارد يادآور دالانهاي وروديِ خانههاي سنتي است. جنسيت كف و ديوارها و ابعاد و تناسبات اين دالان نيز شباهت ميان اين موجود جديد و نمونههاي سنتيِ آن را بيشتر ميكند. – حياطهاي شماليِ بنا، فضاهاي بازِ كاملاً محصوري هستند كه به واسطة ابعاد و تناسبات و عناصري كه در نماهاي اطراف آنها چيده شده است و همچنين تركيب بندي ساده و تا حدودي بينظم نماها يادآور حياطهاي كوچك مياني در خانههاي روستايي قديمي هستند. طراح با قرار دادن عناصري بر نما شبيه به افساربندها و آبشخورهاي اسبان از اين هم فراتر رفته و هيئت حياطهاي اصطبل را به اين فضاهاي بازِ كوچك بخشيده است. – حياطِ جنوبي نيز كه طرحِ رسميتري نسبت به حياطهاي كوچكِ شمالي دارد، با باغچههاي اطراف و آبنمايي در ميان، نسبتي با حياطهاي مياني خانههاي قديمي پيدا ميكند. اگر چه كه طرح باغچهها و خيابان كشيهاي آن كاملاً از الگوي سنتي تبعيت نميكند. (تصوير شمارة ۲) – ايوانچههاي نماي جنوبي كه واحدهاي تكرار شوندة اين نما را ميسازند نيز عناصري هستند كه از نمونههاي سنتي به عاريت گرفته شدهاند. شكل و تناسبات قوسها، تركيب درها و نورگير در نماي پشتي ايوانچهها ـ كه ورودي حجرات اقامت ميهمانان را ميسازند ـ اگر چه اختلاف مختصري با الگوي اصيل خود دارند، اما كاملاً آشنا مينمايند. – طراح براي ايجاد محيطي قديمي و سنتي حتي در استفاده از عناصري مانند پلكان خانههاي سنتي نيز ترديد نكرده است. براي نمونه پلكاني كه از يكي از حياطهاي شمالي به بام ميرود همان پلكان تنگ و باريك با كف پلههاي بلند و بينظم است. بر روي بام نيز منظرة سقفهاي گنبدي و هواكشها و خرپشتهها و ناودانها، براي مخاطبي كه پيش از اين بر بام خانههاي سنتي كويري گذر كرده است منظرة آشنايي است.
د ـ حجرههاي اقامت ميهمانان
– در كنارِ عناصر و تركيباتي كه ذكر شد و همگي به طور كامل و يكجا از نمونههاي سنتي به طرح منتقل شدهاند، تنها نوآوري و ابداع، يا به عبارتي تنها دخل و تصرفي كه در فضاهاي سنتي اتفاق افتاده، مربوط به حجرههاي اقامت ميهمانان است. در حقيقت خاطره انگيزترين و مهيجترين تجربة فضايي در اين بنا، تجربة اقامت در همين حجرهها است. تبديلِ فضاي داخل يك حجره به يك واحد مسكوني كوچكِ دوبلكس در برخورد اول بسيار جذاب و هوشمندانه مينمايد. – فضاي هر حجره به دو بخشِ اصلي تقسيم ميشود. اول فضاي نشيمن كه در بدوِ ورود به آن ميرسيم و فضايي بلند و كشيده است با طاقچهها و پنجرهها و درهايي شبيه به اجزا و عناصر فضاهاي زندگي در خانههاي قديمي؛ و سپس نيمة پشتيِ حجره كه سرويس بهداشتي، حمام، كمدهاي مخصوص چمدانها و وسايل مسافرين، و پلكاني نسبتاً كم عرض در آن قرار دارد. پلكان مزبور به فضاي خواب در نيم طبقة بالا ميرود. اين نيم طبقة كوچك كه ارتفاعِ بسيار كمي هم دارد از يك طرف بر فضاي نشيمن مُشرف است. بخش دوم در حقيقت نقشِ پستوي فضاي اصليِ حجره را دارد. و به كمكِ آن طراح موفق شده است دو قسمت خواب و نشيمن را در اين حجرة كوچك از يكديگر جدا كند. – وجودِ پنجرههايي در شمال و جنوبِ اين واحد كوچك تا حدودي امكان كوران طبيعي هوا را فراهم آورده است. – فضاي داخل اتاق نيز، همانند بيرونِ آن بسيار شبيه حجرههاي كاروانسراهاي قديمي است. شكل طاقچهها، رفها و طاق و تويزههاي سقف، و نيز شكل در و پنجره كاملاً ظاهرِ يك حجرة سنتي را دارد. – ايرادِ اساسيِ اين حجرهها در ابعاد و تناسباتِ آنها است. از يك طرف ارتفاعِ بخش نشيمن به دليل عمقِ كمِ اتاق زياد جلوه ميكند و لذا تناسباتِ فضا كشيده به نظر ميرسد. از سوي ديگر بخش خواب، ارتفاعِ بسيار كمي دارد و فضاي خفه و تنگي پيدا كرده است. در هر دو حالت فضاهاي مورد بحث، جاي مناسبي براي سكونت نيستند و شخص در آنها احساس آرامش نميكند. – تبديل شدن ايوانچة جلوي حجرهها به راهروي رفت و آمد مسافرين ميهمانسرا خلوت و حريم اتاقهاي اقامت ميهمانان را ميشكند. به اين ترتيب شخص با استقرار در فضاي نشيمن در آنچنان فاصلة نزديكي از رفت و آمدهاي افراد ناآشنا قرار ميگيرد كه گاه ميتواند مُخلِ آسايش وي شود. در چنين شرايطي استفاده از پنجرهها و درها و گشودن آنها به سوي حياطِ ميهمانسرا امري غيرممكن مينمايد، و فضاي درونِ حجره بستهتر از پيش جلوه ميكند. – به اين ترتيب طراح در به كارگيري الگوي يك حجرة قديمي كه معمولاً فضاي خوش تناسب و آرامش بخشي دارد انتخاب درستي كرده است، اما به دليل آنكه نتوانسته است تناسبات دلپذيري به فضاي داخلي آن ببخشد و ارتباط مناسبي ميان فضاي درونِ حجره با فضاي بازِ بيرون برقرار كند، اين الگو را از صفاتِ خوبِ خود محروم كرده است.
ه ـ انتظام فضايي
– آنچه تاكنون در بارة بناي ميهمانسراي جهانگردي نائين بيان شد به تأثيري مربوط ميشود كه مواجهه با چهرة بنا بر مخاطب ميگذارد. شخص در برخورد با اين بنا و گردش در فضاهاي آن پي درپي با عناصر و عواملي روبه رو ميشود كه يادآور معماريِ قديم است. از اين بابتْ طراح در خلقِ فضاهايي با رنگ و بوي سنتي موفق بوده است. اما براي درك كاملترِ طرح لازم است به انتظام فضاييِ آن توجه كنيم و الگوهاي تركيب عناصرِ مختلفِ طرح را بازشناسيم. – فضاهاي بستة ميهمانسرا با انتظامي افقي در بخش شماليِ زمين گسترده شدهاند. اين انتظام افقي نوعي هماهنگي ميانِ بنا با بافت تاريخي شهر به وجود آورده است. – فقدان يك هال وروديِ مشخص ـ كه وظيفة آن را در الگوي سنتيْ هشتي ايفا ميكند ـ و ورودِ بلافاصله از سردر به داخلِ دالانْ تفاوتي اساسي ميان دستگاهِ ورودي سنتي با آنچه در اين بنا اتفاق ميافتد بوجود آورده است. در اينجا مخاطب بدون هيچ مكث و تأمل و هدايتي وارد راهروي نسبتاً طويل شمالي ـ جنوبي ميشود. در واقع عليرغم وجود سردرِ متمايز با چهرهاي كاملاً سنتي وسپس دالاني كه شباهت زيادي با دالانهاي ورودي سنتي دارد، در بناي ميهمانسراي جهانگردي نائين فضاي ورودي وجود ندارد. در نتيجه دالان مزبور نيز نه يك دالانِ كاملِ سنتي، كه تنها راهرويي ارتباطي ميان دوبخش اداري ـ خدماتي درشمال و بخش اقامتي در جنوبِ بنا است. (تصوير شمارة ۳) – حياطِ جنوبي كه به لحاظ وسعت و همجواري با حجرههاي اقامت ميهمانان مهمترين فضاي بازِ مجموعه محسوب ميشود، در حقيقت متعلق به بخش جنوبيِ فضاهاي بسته است. حال آنكه بخش شمالي، خودْ حياطهاي كوچكي در ميان دارد. عدمِ ارتباط و اتصال ميانِ اين حياطها از عواملي است كه بار ديگر موجب ميشود فضاي بسته را به دو بخش مجزاي شمالي و جنوبي يا خدماتي و اقامتي تفكيك كنيم. – دو حياطِ ميانيِ بخش شمالي، چهرة حياطهاي مركزي را دارند. نورگيرهاي پشتي حجرهها، و نورگيرها و درهاي فضاهاي اداري، رستوران و بخشهاي خدماتي به اين حياطها باز ميشوند. سطح اين نورگيرها به نسبت سطحِ بستة نما كم است. به اين ترتيب به نظر ميرسد كه فضاهاي اطرافِ حياط روي خود را به سمت حياط باز نكردهاند. گويي در اينجا نظرِ اصليِ فضاهاي بسته به جاي ديگري است و تنها به منظور تأمين نور و هوا پنجرههايي به اين حياطها نيز باز كردهاند. – ديوارههاي حياط تراش خورده و قاببندي نشده و خود را براي حياط نياراستهاند. عدم وجود تقارن، و تكرار بينظمِ عناصر نما موجب كم اعتباري حياط شده است. بعلاوه فقدان ايوان و شاه نشيني كه رو به حياط بنگرد و محل سكونت و تأمل و درنگ در فضاي باز باشد نيز از عواملي است كه حياطهاي كوچك شمالي را كم اعتبار ميكند. به اين ترتيب اين حياطها تبديل به حياطهاي پشتي و خدماتيِ مجموعه شدهاند. گويي اينها حياطهاي نورگيري هستند كه از قضا باغچه و آبنمايي هم در ميان دارند، اما كانونِ طرح و مركز توجه فضاهاي بسته محسوب نميشوند. (تصوير شماره ۴) – حياطِ جنوبي نيز با آنكه طرحي مشابه حياطهاي مركزي دارد اما هيچگاه ارزش و اعتباري همسنگ با نمونههاي سنتي خود پيدا نميكند. اولاً اين حياط تنها از يك سو با فضاهاي بستة زندگي مرتبط است و از سه جانبِ ديگر تنها با ديوارهايي نسبتاً كوتاه از خيابان جدا شده است. ثانياً، مجموعة حجرهها كه همسايگان شماليِ اين حياطاند به دلايلي كه قبلاً در بحث طرح حجرهها به آن اشاره شد، و هم به دليل طرحِ نما كه از تركيب بنديهاي متداول نماهاي سنتي و نقاط فراز و فرود آنها عاري است توجه چنداني به حياط نميكند. به اين ترتيب، حياطِ جنوبيْ تنها محوطة بازي است كه در كنار بخشهاي بستة ساختمان نشسته و برخلاف حياطها در بناهاي سنتي مركز و كانونِ طرح به حساب نميآيد. – نوع تركيبِ و همجواريِ فضاهاي بسته و باز دراين طرح با الگوي سنتي تفاوت دارد. عدم وجود سلسله مراتب مشخص در رسيدن از فضاهاي باز به بسته كه پيش از اين نيز به آن اشارههايي شده است موجب ميشود كه پيوندي ميان اين دو بخش احساس نشود. از طرف ديگر در تركيب فضاهاي بستة همجوار مانند آنچه در رستوران ميهمانسرا اتفاق افتاده است نوعي بينظمي و عدم توجه به تركيببنديهاي دقيق و معنادارِ بناهاي سنتي ديده ميشود. – توجه به اين نكته اهميت دارد كه در الگوي سنتي فضاهاي بسته نه فقط بر گردِ حياطها مينشينند، بلكه اساساً به واسطة حياطها است كه اعتبار مييابند. به عبارت ديگر نقطة شروعِ طرح در الگوي سنتيْ حياط است. حال آنكه در اينجا انتظام فضايي براساس الگوي متداول امروزي براي قطعات شمالي ـ يعني ساختماني در شمالِ زمين و حياطي در جنوب ـ شكل گرفته است، و البته حياطهاي نورگيري هم در لابه لاي فضاهاي بسته پديد آمدهاند. در عين حال تفكيك عملكردي فضاهاي مختلف خدماتي و اقامتي نيز با كمك همين حياطهاي كوچك و دالانِ شمالي ـ جنوبي ميسر شده است. – بنابراين عليرغم شباهتهاي فراوانِ اين بنا با خانههاي سنتي كه در نظر اول احساس ميشود، در انتظام فضايي و در شخصيت پردازيِ عناصرِ فضاييِ معماري، با طرحي مواجهيم كه از اصول زيباشناسي معماري سنتي تبعيت نميكند. طراح تنها با استفاده از تكههايي از معماري سنتي و چيدن آنها در كنار هم، به “تكه دوزيِ” سنت پرداخته و موفق شده است مخاطب را در “موقعيتهاي سنتي” قرار دهد؛ امري كه به مذاق توريستي خوشتر ميآيد. مانند آنجا كه در ورود به حياطِ جنوبي منظرة تويزههاي مكررِ ايوانچهها را كه منظرة آشناي فضاهاي سنتي است مانند تصويري قاب شده در مقابلِ ديدگانِ مخاطب قرار ميدهد؛ و يا مصاديقِ ديگري از قبيلِ شباهت حياطهاي كوچك به حياط اصطبل كاروانسراها، استفاده از سردر و ايوانچه و پلكان، و اجزا و عناصر ساختماني مانند در و پنجره و ناودان و قوس و مانند آن كه در طولِ بحث مفصلاً در بارة آنها صبحت شده است.و....